هفته گذشته هفته پر مناسبت و پر مسالهاي بود. آدم ميماند كه درباره كدام موضوع مطلب بنويسد. از شايعه استعفاي دكتر كردان، ببخشيد علي كردان گرفته تا وام قرضالحسنه صد ميليون توماني به نمايندگان مستضعف و تحت پوشش بهزيستي مجلس و سر و صداي كمجنبهها، كنارهگيري علي كريمي از تيم علي دايي! افتتاح برج ميلاد و همچنين هنرنمايي گلشيفته فراهاني. اين موضوعات آنچنان در جامعه مهم و تاثير گذار بودند كه خيليها زحمت كشيدند و درباره آنها مطلب نوشتند. من هم كه خودتان شاهد هستيد، هم درباره فقر و فلاكت نمايندگان مستضعف مجلس نوشتم و هم درباره انصراف علي كريمي از تيم ملي. حالا نوبتي هم باشد نوبت گلشيفته فراهاني هست. البته خيالتان راحت، من كاري به مصاحبه خانم گلشيفته و پيراهن و موهايش ندارم. اصلا هر كسي حق دارد هر جور كه ميخواهد لباس بپوشد. دوست دارد با حجاب باشد يا بي حجاب. آزاد آزاد. هرچند منظورم اين نيست كه حجاب يك امر شخصي و فردي است، نخير من فكر ميكنم كه فوايد و آثار و نتايج حجاب، بيشتر اجتماعي است تا فردي. اما به هر حال جلوي مردم را كه نميشود گرفت، دلشان ميخواهد وقتي ميروند خارج روسري را از سرشان بردارند، خوب بردارند!
بگذريم، گلشيفته فراهاني در مصاحبهاش خيلي خوب انگليسي حرف ميزد. راستش حسوديم شد. من ماندهام اين بلاگرهاي اصولگرا چرا فقط پيراهن و موهاي ژولي پولي گلشيفته را ميبينند و چشمانشان را بر ديگر توانمنديهاي او ميبندند؟! البته غير اصولگراها هم فقط همين را ديدند. در اين ميان معصومه علينژاد قمي معروف به مسيح، خيلي خوب متوجه هنرنمايي گلشيفته شد. ناسلامتي مسيح خودش دارد توي انگليس دوره زبان انگليسي را طي ميكند. اما همين مسيح هم بعد از كلي تعريف و تمجيد از گلشيفته، فورا رفت سراغ حجابش و از روسري به سر نداشتنش خوشحال شد. بعد هم يكي ديگر از اين بلاگرها به مسيح گير داده كه خجالت نكش، تو هم بيا روسريات را بردار! يكي ديگر از دوستان هم ياد فيلم «ميم مثل مادر» گلشيفته افتاده و گفته كه رسول ملاقليپور كجايي كه گلشيفتهات را بردند! خلاصه اينكه اين دعوا همچنان ادامه دارد…
حالا يك سوال؟ آيا مساله اصلي گلشيفته فراهاني لباس پوشيدن و موهاي ژوليدهاش بود؟ يعني اگر خانم گلشيفته يك روسري سرش ميكرد و يا يك چادر ملي ايراني ميپوشيد، همه چيز حل ميشد؟ من برعكس ديگراني كه همه حواسشان سر موهاي گلشيفته است، چه آنها كه با ديدنش نگران دين و ايمان از دست رفته ما هستند و چه آنهايي كه از شادي در پوستشان نميگنجند و براي آزادي ديگر زنان مظلوم ايراني دعا ميكنند، معتقدم كه مشكل اصلي يك جاي ديگر است. مساله اين نيست كه چرا گلشيفته هنگام مصاحبهاش روسري نداشته، مساله اينست كه چرا بايد بازي در فيلمهاي هاليوودي نهايت آرزوي هنرمندان ايراني باشد؟ مشكل اينجاست كه خيليها فكر ميكنند هنرپيشههاي ايراني با بازي كردن در فيلمهاي خارجي مخصوصا سينماي هاليوود دارند هنرشان را شكوفا ميكنند. بعضيها هم شعارهاي جالبتري دارند، اينكه با حضور بانوان ايراني، هنر و فرهنگ و سينماي ما به تمام دنيا صادر ميشود! و آرزو ميكنند كه اي كاش شرايطي فراهم شود تا ديگر بانوان هنرمند ما هم امكان حضور در اين ميادين بينالمللي را پيدا كنند. فراموش نكنيم كه گلشيفته اولين و آخرين دختري نبود كه دوست داشت در يك فيلم خارجي بازي كند. او فقط جراتش را داشت و تصميمش را عملي كرد. ديگران هنوز آب گيرشان نيامده وگرنه شناگران ماهري هستند. همين يكي دو سال پيش خانم (ب ب) كه تمام هنرش بازي در سريالهاي طنز نود قسمتي تلويزيون است، در مصاحبهاي بزرگترين آرزويش را بازي در نقش معشوقه شكسپير در فيلم معروف «شكسپير عاشق» اعلام كرد!!!! (اگر اين فيلم اسكاري را ديده باشيد، علت علامتهاي تعجبم را متوجه خواهيد شد!) خوب با اين شرايط اگر همين طور پيش برويم، عنقريب است كه آخرين سنگرهاي هاليوود را هم فتح كنيم و از چنگال رژيم غاصب صهيونيستي نجاتش بدهيم. آنروز ديگر بعضيها از حضور يك بانوي هنرمند در خيابانهاي هاليوود غيرتي نميشوند و رگ گردنشان بيرون نميزند! خوب الان به قول معروف يك كمي خطر دارد. ديگر چشمها را كه نميشود بر واقعيات بست. خودمان داريم ميبينيم. آن از آنجلينا جولي و نيكول كيدمن و جسيكا آلبايش! آنها كه قيافه و بر و رويي داشتند، حالا مجبورند جلوي دوربينهاي فيلمبرداري لخت مادر زاد شوند تا داوران و منتقدان و تماشاگران مراسم اسكار و كن براي هنرنماييشان سوت و كف بزنند. حالا بعضيها مثل مردم آن شهر كه پادشاهش لخت بود، جرات خنديدن ندارند! ميترسند كه فردا بهشان بگويند شما هنرمند نيستيد و هنر و سينما را نميشناسيد. بله خوب در اين زمانه كه لختي و عرياني زنان هاليوود به امري عادي تبديل شده و همه ملل جهان شاهد هنرنمايي بدكارههاي مدرن هستند، چه كسي جرات دارد داد بزند و بخندد؟ البته من مثل بعضي دوستان نيستم كه سرشان را زير برف كردهاند و با همه كس حتي خودشان هم تعارف دارند. من خودم را با اين حرفها گول نميزنم. من هاليوود را هميني كه هست ميبينم. باورتان نميشود برويد كتابهاي خاطرات ستارهها و سيارههاي هاليوود را بخريد و بخوانيد تا باورتان شود. مثلا كتاب خاطرات آنتوني كوئين بد نيست. اينكه با تمام خانمهاي هنرمند هاليوود روابط افلاطوني داشته. به همين راحتي. چرا با خودتان تعارف داريد؟ هاليوود همين است. حالا چهار تا فيلم درست و حسابي هم دارند كه در همانها هم مجبورند سراغ زنانگي دختران بروند. غير از اين است؟ هاليوود رسما و علنا دارد فرهنگ بيشرفي و بيناموسي و فاحشگي مدرن را ترويج و تبليغ ميكند، آنوقت ما اسم فاحشههايش را هنرمند ميگذاريم… مساله اصلي به نظرم اينست. رسيدن به هاليوود اين همه خوشحالي ندارد، دارد؟
تتمه: همه اينها را كه نوشتم، به معناي اين نيست كه هر كس از ايران رفت و آنجا بازي كرد، خداي نكرده قصد و مرضي دارد، منظورم اينست كه هاليوود آنچنان جايگاه بلندي نيست كه براي رسيدن به آن، همه باورها و سنتهايمان را زير پا بگذاريم. دوم اينكه مساله گلشيفته هم آنچنان مهم و جنجالي نبود كه بعضي دوستان فرياد وا اسلاما سر دادهاند، دور و برمان را نگاه كنيم، مسائل مهمتري هم وجود دارد!
با تشكر ويژه از الياس بخاطر اين مطلب زيبا :«گلشيفته جان، كجايي كه دارند صد ميليون صد ميليون ميخورند؟!»
[…] یان باره بخوانید : از صدمیلیون نمایندگان می گذریم و از موهای گل شیفته فرها…م مسیح جان تو هم می توانی لخت […]
سلام خدمت جناب امید خان حسینی عزیز
من تصمیم دارم تا وقتی زنده ام و تا وقتی شما مودبانه صحبت می کنیید جواب مطالب شما را که البته می دانم بدهم. چون من اعتقاد عجیبی به گفتمان دارم . و به معجزه گفتمان ایمان دارم. همان طوری که یک بار دیگر هم گفتم و بلاگ تو آبروی و بلاگ نویسان
اصول گرا است.
اما جواب تو دوست نازنین
می دانی علت این مساله که تو مطرح کردی چیست؟
جواب خیلی ساده است.
وضعیت فرهنگی در طول این ۳ سال اخیر به افتضاح ترین وجه خود رسیده است. متاسفانه فرهنگ ما دولتی شده است . و هنرمندان و اهل قلم ما خانه نشین شده اند
وقتی محسن مخبلباف و خانواده هنر مندش نمی توانند در ایران فیلم بسازند. وقتی کیا رستمی و فرمان آرا و مهر جویی و تقوایی نمی توانند فیلم یسازند . تو توقع پیشرفت فرهنگ را داری. وقتی یک کارگردان دولتی کارش به تکفیر گویی تقلیل یافته است. واز
عرش به فرش افتاده است . تو توقع داری پیشرفت کنیم.
وقتی دانشجویان ما محروم از اندیشمندانی نظییر دکتر عبدالکریم سروش استاد الاساتید دکتر ابراهیم باستانی پاریزی هستند.
و قتی عالمانی نظییر دکتر کدیور یا استاد یوسفی اشکوری مجبور به مهاجرت هستند
دیگر چه کی توان گفت .
حالا فهمیدی چرا خیلی ها علاقمند به حضور در هالیود هستند.
متاسفانه انحطاط فرهنگی تازه شروع شذه است.
خدا آخر عاقبت همه ما را ختم به خیر کند
احسنت. مساله مهم دقیقآ همین است که بعضی ها چقدر راحت حاضرند برای لبخند چهار تا امریکایی خودشیرینی کنند و جلوی دوربین ها و ادا و اطوار در بیاورند.
تقریبا بهترین تحلیل و نقدی بود که در باره این موضوع خواندم
موفق باشید
با اینکه نباید به بی حجابی گلشیفته گیر داد کاملا موافقم. گرچه معتقدم او می توانست حداقل محض احترام به طرفداران مذهبی اش، لااقل در اولین نگاه با لباس سنگین و رنگین تر ظاهر شود.
اما مسئله اصلی همانطور که شما گفتی این نیست و نباید بیش از حد بر آن تمرکز کرد
پس از تقریبا دو هفته دوری از دنیای به ظاهر مجازی، خبردار میشوم برادرم به شش ماه حبس و شلاق محکوم شده است. +
كسی، مقامی، مسئولی، … ـ درست یا غلط ـ توسط رئیس جمهور و وزارت اطلاعات به ارتباط با بیگانگان متهم و در دادگاه محکوم میشود. فرد محکوم خواستار اعاده حیثیت میشود. به جای رئیس جمهور و وزیر اطلاعات، از برادر دیگری به جرم انتشار سخنان مسئولین دولتی، شکایت میشود.
وکلای زبردست برای اجرای عدالت به وعده خود عمل کردند. «شلاق و زندان یا طلب بخشش و عذرخواهی»، دو راهی است که در مقابل برادرم قرار دادهاند.
برادرم به خاطر اظهارات دیگران عذرخواهی نمیکند و میگوید اگر به راستی خود اعتقاد دارند از رئیس جمهور شکایت کنند.
برادرم را میشناسم. اهل عذرخواهی نیست. نه آنکه اهل عذرخواهی نباشد که میدانم اگر خطائی از او سر زند بیدرنگ جبران میکند. به همین دلیل است که عذر نمیخواهد چراکه کاری نکرده است.
بازی سیاست را نیاموخته است. نه آنکه نیاموخته باشد که میدانم بهتر از بسیاری از سیاستبازان، به قواعد بازی آشناست. به همین دلیل است که از آنچه میداند استفاده نمیکند چراکه پلشتی اینگونه زیستن را میداند.
قانون روزگار ماست که اگر کسی مستقل باشد، بیدفاع و تنها میشود. شلاق یا طلب بخشش برای کار انجام نشده، هر دو ظلم است. پس بیایید از ظلمی که بر برادرمان میرود بنویسم. نه به خاطر عدالتخانه! که به خاطر عدالت بنویسیم.
خطاب به دستگاه قضا، خطاب به موسویان، خطاب به رئیسجمهور، خطاب به عدالتخانه، خطاب به وزیر اطلاعات، خطاب به خودمان! بنویسیم تا شاید بین دو راه محتومِ شلاق و سیاستبازی، راه سومی هم پیدا شود.
شما که هرچی خواستی توهین کردی بعد نوشتی به من ربطی نداره یا فلان و بهمان……به نظز من شما که میری کتاب خاطرات آنتونی کوئین رو می خونی و از روابط افلاطونی ایشون می رنجی بهتره کتاب سونای زعفرانیه رو بخونی که بفهمی سیاستمدارهای کشور تو از فاحشه های به قول تو مدرن فاحشه ترند و یا از آن بهتر برو همون قران رو واکن سوره احزاب و تحریم رو بخون ببین خدا خودش به پیغمبر هزارتا اجازه پیرامون زن بازی داده دیکه قرآنت که تحریف نشده….برو حلیه المتقین رو بخون بعد تا بفهمی ریشه این افکارت کجاست و حتی اگر هم مخالف اسلام باشی ولی از همون آخور داری می خوری و هنوز در زمانی داری زندگی می کنی که صد نسل قبلت زندگی می کردند هرچند فکر میکنم اونا از آدمهایی مثل تو روشنفکرتر بودند
جناب ناشناس
اولا چرا به اسم یک فرد ناشناس خودت را معرفی کردی؟ اینقدر جرات نداشتی که خودت را معرفی کنی. اگر اهل خواندن مطالب این وبلاگ هستی باید بدانی من یکی از منتقدان
جدی دوست امان امید هستم. و همواره ایشان را به عدالت و اخلاق سیاسی و اچتماعی دعوت کرده ام. و همان طور هم که دیدی در ارتباط با بانوی هنرمند ایران دیدگاهایم را بیان کردم. قطعا گلشیفته آبرو و فخر هر ایرانی در سر تا سر این دنیا ست .
شکی هم نمی نوان کرد.
ولی این معنی اش نیست شما که به فخر کائنات و آخرین فر ستاده الهی پیامبر رحمت و نعمت حضرت ختمی مر تبت محمد مصطفی (ص) توهین کنی . تو اصلا می دانی که او کیست ؟ که چنین گستا خانه و بی ادبانه جسارت می کنی؟ مگر مجلسی و امثالهم حقیقت اسلام هستند؟ و آیا اسلام فقط فقه است؟ اسلام دین حقیقت و عشق است.
والبته و صد البته اسلام و حقیقت اسلام را نمی توان در فقه پیدا کرد. قطعا امثال کتاب های نظییر حدیقه المتقین هیچ نسبت و رسمی با اسلام حقیقی ندارند.
اسلام را می توان در آثار و سفارشات ائمه معصومین یافت. اسلام را می توان در نهج البلاغه چست. اسلام را می توان در آثار حضرت مولانا یافت. اسلام را می توان در کتاب
حضرت حافظ یافت. اسلام را می توان در عرفای بزرگی نظییر عطار نیشابوری یافت
در آثار ابوالحسن خرقانی یافت. اسلام را می توان در حضرن بایزید بسطامی جست.
اسلام را می توان در اندیشمند فرزانه حضرت عبدالکریم سروش یافت. اسلام زا می توان
در آثار استاد محمد مجتهد شبستری جست. اسلام را می توان از استاد مصطفی ملکیان یافت.
یا حق
عالی بود …
من هم در این باره مطلبی نوشتم … هرچند الان معتقدم وقتمو حروم کردم .